فرمانده پاکان
 
 

نظر از:  

زهرا محمدخاني
5 stars

#بهترین_خاطره_حجاب
این عکس حدودا برای 20 سال پیش هست برای زمانی که اولین بار چادر سر کردم حدود4-5سالم بود
از اضافه ی چادر مامانم برام چادر دوختن….
چون اولین باری بود که چادر سر میکردم پدرم بهم یه اسکناس داد دقیق یادم نیست 20 یا50تومنی بود(ناگفته نمونه اونموقع خیلی ارزش داشت [چشمک] )
خلاصه من با این چادر انگار پر دراورده بودم رو زمین بند نبودم به دختر عمو ودختر عمه م که هم سن من هستن همش پز میدادم [خنده]
رفتم با هاش عکس گرفتم.
شب رفتیم خونه دایی مادرم برای شب نشینی ،هوا سرد بود وبرف باریده بود .
اونا از این چراغ خوراک پزی ها روشن کرده بودن ،خودم خیلی سردم بود و چون چادر رو خیلی دوست داشتم فکر کردم اون (چادر)هم سردش شده ،رفتم کنار چراغ،قبل از اینکه دستم رو بگیرم خودمو گرم کنم گوشه چادر رو همونطور که رو سرم بود گرفتم روی چراغ تا گرم بشه وسرما نخوره [تعجب]
چشمتون روز بد نبینه در یه چشم بهم زدن چادرم سوخت [گریان] ….
از یه طرف غصه ی سوختن چادرم از یه طرف آی آی گفتن اطرافیان چنان حال منو بد کرد،هنوز که هنوز اون صحنه یادمه [ناراحت]
فکر کنم آه دختر عمو ودختر عمه منو گرفت… [فکرکردن] [خنده]
چون گوشش بود مامانم درستش کرد.

1396/04/20 @ 12:13

پاسخ از: آرام جانم 

5 stars

سلام عزیز ممنون خیلی زیبا بودش.

1396/05/11 @ 11:36

نظر از: روشنک بنت سینا 


فرم در حال بارگذاری ...