توصیف مرگ از زبان امام باقر(ع)
حضرت باقر (ع) به دیدن شخصی رفتند که در حال رفتن از دنیا بود و بسیار جزع و فزع داشت و برایش (رفتن از دنیا) مشگل بود.
امام (ع) فرمودند: چرا ناراحتی؟ گفت: آقا! در حقیقت نمی خواهم بمیرم و آثار مرگ پیدا شده.
امام (ع) فرمودند: چرا نمی خواهی بمیری؟ آیا اگر یک لباس کهنه پوسیده متعفن خرابی را بخواهند از تنت بکنند و یک لباس پاکیزه فاخر و زیبا و معطری بر تنت کنند کراهت داری؟ مرگ این است.
با بیانات امام آن مرد بسیار آرام شد.
……..
استاد سید علی نجفی
شرح سرالصلوة