اشک رمضان،اشک محرم
مهمترین آسیب و انحرافی که جامعه زمان امام حسین (علیه السلام) را فراگرفته، و بشدت رایج بود، مطرح نبودن امر به معروف و نهی از منکر بود؛ به گونه ای که هر کس هر کاری می خواست انجام می داد.
مردم، سخت مشغول کار و زندگی خود بودند و هیچ انتقادی هم نمی شد. این آشکارترین آسیبی بود که امام (علیه السلام) به خاطر آن قیام کرد؛ همچنانکه در وصیتنامه اش به برادر خود محمد بن حنیفه فرمود: و انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی صلی الله علیه و آله ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابیطالب: [1] من برای این خارج نشدم که فساد ایجاد کنم و ظلم کنم بلکه من خارج شدم برای طلب اصلاح در امت جدم و پدرم علی (علیه السلام) و برخاستم تا امر به معروف و نهی از منکر کنم.
این جمله مشخص می کند که این آسیب چقدر مهم است و از طرفی چقدر جامعه آن زمان را فراگرفته بود که امام (علیه السلام) در وصیتنامه خود فقط این آسیب را ذکر، و بر اصلاح این انحراف تصریح می کنند. اینکه امام می فرمایند من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم مساله ساده ای نیست. دکتر آیتی در این باره می گوید: «شاید بعضی از مردم با دیدن وصیتنامه اش یا شنیدن این کلمات چنان تصور می کردند و چنان می پنداشتند که امام حسین (علیه السلام) می خواهد برود به کوفه تا به کاسبها، به نانواهای کوفه بگوید که کم فروشی نکنید. به تاجرهای کوفه بگوید ربا نخورید. این هم نهی از منکر است. به جوانهای کوفه بگوید از نمازهایتان غفلت نکنید این هم امر به معروف، و حال اینکه مطلب از این حد بالاتر است. این قبیل امر به معروف و نهی از منکر از عهده مسأله گوهای شهر کوفه هم ساخته است.» [2]
آری هدف امام (علیه السلام) این مسائل کوچک نیست بلکه مساله دین خدا و اسلام و چنانکه خود حضرت می فرماید اسیر بسیره جدی و ابی است. مساله زنده کردن سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) است که پنجاه سال است روز به روز مرده و مرده تر می شود و او می خواهد این سنت را احیا کند؛ نه اینکه در کوچه راه برود و بگوید کم فروشی نکن.
امام خمینی (ره) نیز این آسیب را عامل قیام امام حسین (علیه السلام) می دانند و می فرمایند: «سیدالشهدا سلام الله علیه از همان روز اول که قیام کردند برای این امر، انگیزه شان اقامه عدل بود. فرمودند که می بینید که معروف عمل بهش نمی شود و منکر بهش عمل می شود. انگیزه این است که معروف را اقامه کند و منکر را از بین ببرد.» [3]
امام حسین (علیه السلام) باز در جای دیگر دربار این آسیب خطرناک چنین بیان می فرماید: «قال عقبه بن ابی العیزار: قام حسین (علیه السلام) بذی حسم فحمد الله و أثنی علیه ثم قال: انه قد نزل من الامر ما قدترون و ان الدنیا قد تغیرت و ادبر معروفها و استمرت حذاء فلم یبق منها الاصبابه کصبابه الاناء و خسیس عیش کالمرعی الوبیل الا ترون الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا فانی لا اری الموت الا سعاده و لا الحیاه مع الظالمین الا برما.
و انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی صلی الله علیه و آله ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابیطالب. من برای این خارج نشدم که فساد ایجاد کنم و ظلم کنم بلکه من خارج شدم برای طلب اصلاح در امت جدم و پدرم علی (علیه السلام) و برخاستم تا امر به معروف و نهی از منکر کنم.
عقبه بن ابی العیزار گفت: حسین (علیه السلام) در منطقه ذی حسم بر پای خاست پس خدا را شکر گزارد و او را ستود سپس گفت: چیزی پیش آمد که می بینید و به درستی که دنیا دگرگون و عوض شده است و نیکیهای آن پشت کرده اند و با شتاب در حال گذر است پس از آن جز اندکی آب، چون ته مانده ای که حق به کار بسته نمی شود و از باطل جلوگیری نمی شود. حقا که مؤمن باید ملاقات با خدا را بخواهد. پس به راستی که من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز رنجش و انزجار نمی بینم.» [4].
امام (علیه السلام) در اینجا آشکارا می فرماید که «الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه »
یعنی نمی بینید حق عمل نمی شود. امر به معروف نمی شود و تا جایی که بخواهی باطل است و نهی از منکر وجود ندارد. امام در دنباله می فرماید وقتی این آسیب، جامعه ای را فراگرفت و امر به معروف و نهی از منکری نبود لیرغب المومن فی لقاء الله محقا بسیار بهتر است که انسان بمیرد و به نزد خدا رود. جالب اینجاست که حضرت می فرماید من زندگی با این ظالمان و در چنین جامعه ای را جز رنج و سختی نمی دانم و مرگ را سعادت می پندارم. نه اینکه بمیرم در حالی که با ناراحتی باشد بلکه مرگ در این حالت سعادت است. درباره این آسیب در لهوف ابن طاووس آمده که «مسلم بن عقیل به ابن زیاد همین موضوع را یادآوری کرده و گفت: علت خروج ما این است که شما معروف را در گورستان مدفون ساختید. منکرات را آشکار نمودید. رفتار شما به رفتار کفار یعنی کسری و قیصر شبیه تر است تا رفتار یک رهبر مسلمان.» [5]
پس از مجموع این قضایا می توان نتیجه گرفت که یکی از آسیبهای مهم اجتماعی زمان امام حسین (علیه السلام) خلأ و نبودن امر به معروف و نهی از منکر بود و این مساله بسیار مهمی است.
مجید بابایی- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
________________________________________
پی نوشت:
(1).جزء عاشر بحار از مقتل محمد بن ابیطالب موسوی
(2).گفتار عاشورا - انتشار - مهر 1360 - تهران -صفحه 26
(3).صحیفه نور - ج 20 / ص 189
(4).تحف العقول ص 249
(5). لهوف - سید بن طاووس ص 3